بررسی تطبیقی مفاهیم حقوقی وسیاسی در اندیشه معاصر و مهدویت

نويسنده: فاطمه روشن بخش یزدی

از اصول و سنتهاي تغيير ناپذير الهي كه بر آسمان و زمين حاكم است، اصل عدالت است. مبنا و زيربناي تمامي اصول، در همة انديشه‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي اسلام، عدالت است. آيات الهي اشاره دارند كه پيامبران را با مشعل‌هاي هدايت فرستاديم و به آن‌ها كتاب و ميزان داديم تا عدالت را برپا دارند. قرآن استقرار عدالت و گسترش آن را يكي از دو هدف اساسي و فلسفة بعثت انبيا ذكر كرده و آن را از صفات الهي و بارزترين خصيصه آفرينش و نيكوترين آن معرفي كرده است.
عدالت و امنيت از برترين و مقدمترين نعمتها و دستاوردهايي است كه توسط امام موعود(عج) به بشريت هديه خواهد شد. انقلاب آن حضرت در راستاي تكميل ديانت و رسالت نبوي و امامت ائمه معصومين(ع) به پايان خواهد رسيد. و تمام اقوام و ملل و آحاد بشري بدون هيچگونه تبعيض و گزينشي طعم و شیرینی عدالت و امنيت مهدوي را خواهند چشيد و اسلام دين فراگير خواهد شد .
در زيارت صاحب الامر مى خوانيم: السلام على القائم المنتظر و العدل المشتهر. در خصوصيات قيام و حكومت امام زمان (ع) هيچ ويژگى به اندازه عدالت و "قسط " روشنى ندارد. در بسيارى از روايات، از آن امام به عنوان مظهر و تجلى كامل عدالت ياد شده است. دامنه عدالت حضرت تا اقصى نقاط منازل و زواياى ناپيداى جامعه گسترده است حتى عدالت و دادگرى همچون گرما و سرما در درون خانه هاى مردمان نفوذ مى كند. خداوند چنان بر اين مهم تاكيد دارد كه اگر حتى يك روز از عمر دنيا باقى مانده باشدآن را چنان طولانى خواهد كرد.
تا رؤياى موعود مردمان از راه برسد . در سايه اين عدالت، هيچ انسانى در قيد بندگى و بردگى باقى نمى ماند . حقوق به يغما رفته انسان ها به آن ها باز گردانده مي شود. بندهاى پيدا و ناپيداى بندگى از سر وگردن انسان ها باز مى گردد و زمينه استثمار انسانها به كلى برچيده مى شود . كارگزاران ظلم و بيداد، مورد بازخواست قرار مى گيرند. قاضيان و حاكمان كج رفتار، از مسؤليت خويش عزل مى شوند و زمين، از هر نوع خيانت و نادرستى پاك مى گردد. عدالت چنان مى شود كه مردم آرزو مى كنند، اى كاش مردگانشان در بين زندگان بودند و از عدالت بهره مند مى شدند.

در زمان‌ حكومت‌ جهاني‌ حضرت‌ مهدي‌ (عج) حضرت‌ به‌ واسطه‌ مردم‌ و ياران‌ خود، جهان‌ را تحت‌ حاكميت‌ خويش‌ در مي‌آورند.حكومت‌ حضرت‌ ولي‌ عصر(عج) مانند حكومت‌ پيامبر اكرم‌ (ص) و حضرت‌ علي‌ (ع)، برخاسته‌ از اذن‌ و نصب‌ خدا است‌ ايشان‌ با كمك‌ مردم‌ مي‌كوشند تا يك‌ جامعه‌ ايده‌ آل‌ سرشار از منافع‌ مادي‌ و معنوي‌ را به‌ منصهِ‌ ظهور گذارند حضرت‌ مهدي‌ (عج) با اذن‌ الهي‌ و تأييدات‌ او عدالت‌, امنیت و زندگي‌ همراه‌ با صفا و تكامل‌ و معنويت‌ رابراي‌ مردم‌ جهان‌ ايجاد مي‌نمايد و ديگر هيچ‌ گونه‌ فقري‌ در جهان‌ يافت‌ نمي‌شود و اين‌ همان‌ كلام‌ امام‌ صادق‌ (ع) مي‌باشد كه‌ فرمودند:«وقتي‌ قائم‌ (ع) قيام‌ كند، حكومت‌ براساس‌ عدالت‌ قرار مي‌گيرد و ظلم‌ بر طرف‌ و جاده‌ها امن‌ مي‌شود و بركات‌ زمين‌ خارج‌ مي‌گردد و هر حقي‌ به‌ صاحبش‌ مي‌رسد... گنج‌هاي‌ زمين‌ ظاهر مي‌شود و بركات‌ خود را ظاهر مي‌كند و كسي‌ فقيري‌ براي‌ كمك‌ مالي‌ پيدا نمي‌كند، زيرا همهِ‌ مردم‌ (مؤ‌منان) بي‌نياز و غني‌ خواهد شد...»
امام موعود(ع) به عنوان رهبر معصومي كه تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، در بالاترين درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او كاملا بر عدالت منطبق است.انقلاب حضرت براي تكميل دین اسلام و رسالت پیامبر اعظم(ص) و امامت امامان معصوم(ع) مي‌باشد. امامتي كه با خودكامگي و اختناق و سركوب ستمگران به سرانجام نرسيد. امام عصر(ع) اين نهضت را به پايان خواهند برد و همه اقوام و ملل و فرد فرد انسان‌ها بدون هيچ‌گونه تبعيض و گزينشي طعم شيرين عدالت و امنيت مهدوي را خواهند چشيد.
اسلام دين فراگير خواهد شد و شيعيان ازتمام آفات و آسيب‌ها محفوظ و در كمال امنيت،و توان روزافزون و استقرار و حاكميت خواهند يافت. بشر و تمام ساكنان و جنبندگان آسمان‌ها و زمين با آغوشي باز و خشنودي این حكومت را خواهند پذیرفت. شهر امنی که خداوند در قرآن وعده داده است در سايه عدالت گستري حضرت مهدي محقق خواهد گرديد و جانشيني زمين به صالحان و پارسايان خواهد رسيد و ايمان به عنوان سرچشمه اصلي امنيت، بر قلب‌ها و جان‌ها طمأنينه و آرامش را حكمفرما خواهد ساخت. حيات سيئه بشري، جاي خود را به حيات طيبه و حسنه خواهد داد.

در انديشه اسلامي كلمه عدل را معمولاً با چند معني و كاربرد مختلف استفاده مي‌كنند كه برگرفته از قرآن، سنت نبوي و سخنان امام علي(ع) است. اين معاني عبارتند از: قسط، قصد، استقامت ، وسط، نصيب، ميزان، انصاف راستي، درستي، داد، موزون بودن، رعايت تساوي و نفي هرگونه تبعيض ، رعايت حقوق افراد و دادن حق به مقدار، رعايت استحقاق‌ها در افاضه وجود توسط خداي متعال و...
- (وضع كلّ الشيء في موضعه)؛ قرار دادن هر چيز در جاي خويش.
- اعتدال‌گرايي، ميانه‌روي و رعايت ملكات متوسط؛ 1
- تعادل سه قوه در نفس و مدينه و سپردن راهبري نفس و مدينه به خرد و خردمندان؛
- تأمين مصلحت عمومي به بهترين صورت ممكن و اصلي ترين مبناي تأمين عمران و امنيّت؛2
- تقواي فردي و اجتماعي و هم‌سازي با نظم الهي حاكم بر طبيعت.
- استقامت در طريق شريعت.
عدالت، رعايت تساوي و نفي هر گونه تبعيض، رعايت حقوق افراد و دادن حق به حق دار و قرار گرفتن هر چيزي در جاي خودش، از بهترين تعريفهاست كه شامل جمله معروف (العدل اعطاء كل ذي حق حقه) و (وضع كل شي في موضعه)،( العدل يضع الامور مواضعها...) هم ميشود. (نهج البلاغه، حكمت 437).
ان الله يأمر بالعدل و الاحسان...( نحل، 90)
عدل يك مرحله آسانتر از احسان است و گاهي به معناي حد وسط و حد اعتدال و ميانه افراط و تفريط ميآيد.قطعاً ميان دو واژه عدل و قسط تفاوتهايي وجود دارد. قسط از واژه هايي است كه داراي دو معناي كاملا متضاد است. قسط آن است كه حق و حقوق ديگران رعايت گردد و تجاوزي صورت نگيرد؛ در حالي كه عدل، رعايت اعتدال و تعادل و برابري در تمامي امور به مقتضاي احوال آن‌هاست و علاوه بر رفتار، به گرايشها، توجهات، علايق و احساسات و تمايلات دروني افراد نيز توجه دارد. هر نظامي با توجه به اهداف و آرمانهاي خود، پايه هاي استقرار عدالت را در محورهاي خاصي جستجو ميكند. نقصان در هر كدام از محورها، ناپايداري عدالت را به دنبال ميآورد.

در قرآن كريم، آيات بسياري دربارة اهميت امنيت وعدل و جايگاه والاي آن در زندگي فردي، اجتماعي اقتصادي و... انسان وارد شده است: (شهدالله انه لا اله الا هو و الملئكه و اولو العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحكيم* إن الدين عند الله الاسلام. ) آل عمران ، آيات 18 ـ 19
خداوند شهادت داد، كه خدايي جز او نيست كه قائم به عدل است و ملائكه و دانشوران نيز گواهى داده اند، خدايي جز آن خداي عزيز و حكيم نيست؟ همانا دين نزد خدا اسلام است.
(و له اسلم من في السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون.) آل عمران ، آيه 83
1- خواجه نظام‌الملك طوسي، سياستنامه، تصحيح عباس اقبال، تهران، اساطير، ج دوم، 1369، صص 57 و 98.
2- عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمه، محمد پروين گنابادي، ج اول، ج پنجم، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1366، صص 71-72 543-537؛ ج دوم، صص 716-711.
تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از روي اختيار يا از روي اجبار در برابر (فرمان) او تسليمند و به سوي او باز مي گردند،
(وليمحص الله الذين آمنوا و يمحق الكافرين. ) آل عمران ، آيه 141
و تا خداوند افراد با ايمان را خالص گرداند و ورزيده شوند و كافران را تدريجا نابود سازد.
ابن عباس مي گويد:پيامبر اسلام (ص) فرمود: همانا علي وصي من است و قائم منتظر مهدي از فرزندانش مي باشد كه زمين را پر از عدل و داد ميكند، پس از آن كه از جور و ستم پر شده باشد، سوگند به آن كس كه مرا به حق، بشير و نذير برانگيخت، كساني كه ثابت قدم بمانند محققاً از كبريت احمر عزيزتر و گران بهاترند، جابر بن عبدالله برخاست و عرض كرد:اي رسول خدا: آيا براي قائم از فرزندان شما غيبتي باشد؟ فرمود: آري سپس اين آيه را تلاوت نمود: و ليمحص الله الذين آمنوا و يمحق الكافرين.
قرآن يكي از اهداف برقراري حاكميت خدا و جانشيني صالحان و طرح كلي امامت را تحقق امنيت معرفي كرده است:(وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امناً يعبدونني ولايشركون بي‌شيئاً) (نور: 55)
خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‌اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين خود قرار دهد، همان گونه كه كساني كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن ديني كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند تا مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند.
بدين ترتيب، قرآن به گروهي از مسلمانان كه داراي دو صفت ايمان و عمل صالح هستند و به ياري خداوند، حكومت جهاني مستضعفان را تشكيل خواهند داد، نويد امنيت و از ميان رفتن همة اسباب ترس و وحشت را داده است.
بنا به آيه:(و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد آمنا) (ابراهيم: 35)
حضرت ابراهيم هنگام بنا نهادن كعبه، به اين نياز فطري توجه كرد و از خداوند خواست آن سرزمين را از نعمت امنيت برخوردار سازد. خداوند نيز، بنا به آيه و اذ جعلنا البيت مثابة للناس و امناً آن‌جا را خانة امني براي مردم قرار داد. (بقره: 125)
امن دانستن خانه كعبه توسط خداي متعال در حقيقت بيانگر اهميت امنيت است كه اين بناي بسيار مقدس با آن توصيف شده است.
در قرآن، شهري كه برخوردار از نعمت باشد، به عنوان سرزمين آرماني و مثالي معرفي شده است و بنا به آية (و ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنةً مطمئنة يأتيها رزقها رغدا من كل مكان? )(نحل/ 112) خداوند به عنوان الگو و نمونه، قريه و شهري را مثال مي‌زند كه امن، آرام و مطمئن بوده و همواره روز‌ي‌‌اش به فراواني از هر مكاني فرا رسيده است. بديهي است، تحقق نهايي چنين شهري در جايي به‌جز عصر و حكومت امام مهدي، محقق نخواهد شد.
بنا به آيه ادخلوها بسلام آمنين (حجر: 45)در روز قيامت وقتي انسان‌هاي صالح در جنت گام مي‌نهند، به آن‌ها نويد امنيت و سلامت داده مي‌شود و به آن‌ها گفته مي‌شود كه به اين باغ‌ها با سلامت و امنيت وارد شويد.
نعمت امنيت ريشة همه نعمت‌ها است؛ زيرا هر گاه امنيت از ميان برود، ديگر مسائل دفاعي و مواهب مادي و معنوي نيز به خطر خواهد افتاد. در يك محيط ناامن، نه اطاعت خداوند مقدور است، نه زندگي همراه با سربلندي و آسودگي فكر و نه تلاش‌ و كوشش و جهاد براي پيش برد هدف‌هاي اجتماعي.1
امنيت بزرگ‌ترين پاداشي است كه در تميز اهل حق از باطل، به اهل حق اعطا مي‌شود؛ همان‌گونه كه قرآن مي‌فرمايد: فأي الفريقين احق بالامن (انعام: 81)؛ يعني كدام يك از دو دسته شايسته امنيت هستند؟
در روايتي در تحف‌العقول، ازامنيت در كنار عدالت و فراواني، به عنوان سه نياز اساسي مردم ياد شده است:ثلاثة اشياء يحتاج الناس طرّأ اليها: الامن، والعدل والخصب. 2سه چيز است كه همه مردم به آن نياز دارند: امنيت، عدالت و فراواني.

عدالت همواره به عنوان يك اصل قطعي و لازم، در سيره معصومان عليهم السلام مطرح بوده است. پيامبر اكرم (ص) از رفتار ناعادلانه برخي ازكارگزارانش همچون خالد بن وليد و وليد بن عقبه، اظهار بيزاري كرده و اقدام به جبران عملكردشان و نيز عزل آنها ميكند. اميرالمومنين عليه السلام در كلمات و نامه هاي بسياري، كارگزاران خود را به رفتار عادلانه فرا ميخواند. امامان معصوم عليهم السلام نيز نمايندگان خود را پس از احراز وصف عدالت، برگزيده، و كساني كه
رفتار ناعادلانه داشتند را عزل و توبيخ و طرد، و در صورت اصرار بر انحراف، لعن، و حتي مورد برخوردهاي خشن قرار ميدادند. نمونه هاي بسياري درباره اهتمام معصومان عليهم السلام به اصل عدالت در كارگزاران وجود دارد.
كارگزاران حضرت مهدي (عج) نيز از اين قاعده مستثنا نبوده، نيستند و نخواهند بود. در عصر غيبت صغرا، نواب چهارگانه آن حضرت، از ميان كساني برگزيده شدند كه مراتبي فوق عدالت را دارا بودند. چنان كه پس از ظهور نيز، ياران و كارگزاران حضرت مهدي (عج) به اوصافي معرفي شده اند كه از دارا بودن مرتبه عدالت و گاه فوق آن حكايت دارد.

نمونه‌هاي مربوط به عصر نبوي(ص) و علوي(ع) نشان‌دهندة جايگاه مهم عدالت در نصب کارگزاران است. گرچه گاه به دليل شرايط خاص و يا دسترسي نداشتن به کارگزاران، واليان و مأموران عادل و مورد اطمينان، از افرادي که از ميزان عدالت يا وثاقت بالايي برخوردار نبودند استفاده شده است. به عنوان نمونه، اعزام خالد بن وليد پس از فتح مکه به نزد قبيله بني خذيمه توسط پيامبر اکرم (ص) به منظور دعوت به اسلام و نابود کردن بتخانه آنان از موارد قابل توجه است. چرا که خالدبن وليد در اين مأموريت، رفتاري کاملاً غير اسلامي و بر خلاف عدالت لازم براي يک کارگزار حکومت نبوي (ص) انجام داد و ضمن حمله به اين قبيله و کشتار افرادي از آنان، به غارت ايشان پرداخت.
امّا از نوع عکس العمل پيامبر اکرم(ص) در قبال رفتار خالد بن وليد مي توان تأکيد عملي معصومين(ع) از لزوم عدالت کارگزار را استنباط کرد؛ زيرا پس از شنيدن جنايات خالد، آن حضرت دستان مبارک را رو به آسمان کرد و فرمود:اللهم اني ابرء اليک مما صنع خالد بن وليد؛خداوندا من از آن‌چه خالد بن وليد انجام داده، به پيشگاه تو تبري مي جويم .
سپس اميرالمؤمنين(ع) را براي جبران خطاهاي وليد به نزد آن قبيله فرستاد و آن حضرت نيز ضمن پرداخت خون‌بهاي کشتگان آنان، تمامي خسارات وارد شده ـ حتي بهاي ظرف غذاي سگ‌هاي آنان ـ را جبران کرد و در نهايت نيز مقدار مال باقي مانده را نيز به عنوان احتياط از جانب پيامبر اکرم(ص) به آنان پرداخت. هنگامي که خبر اين گونه رفتار اميرالمؤمنين(ع) به پيامبر اکرم(ص) واصل شد، ضمن ابراز خوشحالي، رضايت خود را از اين نوع رفتار ابراز کرد و جمله پيش‌گفته را سه بار در حق خالد تکرار کرد. اين نقل به خوبي گوياي آن است که کارگزار مطلوب پيامبر اکرم چگونه کارگزاري بوده است.
در موردي ديگر، هنگامي که پيامبر اکرم(ص) وليد بن عقبه را پس از اسلام آوردن براي جمع‌آوري زکات به نزد بني المصطلق فرستاد و آنان براي استقبال از فرستاده پيامبر(ص) سوار بر مرکب‌ها شدند، وليد تصور کرد که ايشان قصد حمله دارند؛ لذا به پيامبر(ص) خبر داد که آنان قصد حمله داشتند. مسلمانان اصرار بر حمله به اين قبيله داشتند كه آيه 6 و7 از سوره حجرات نازل شد و ضمن فاسق خواندن وليد، پيامبر(ص) و مسلمانان را از اين‌که بدون تحقيق لازم، با تکيه بر سخن يک فاسق، تصميم مهمّي اتخاد کنند برحذر داشت.
از آن‌جا که پيامبر اکرم(ص) پس از آن ماجرا، پس از ثبوت فسق وليد، وي را در هيچ مأموريت ديگري به کار نگماشت و در همين ماجرا نيز ـ بنا بر بعضي نقل‌ها ـ وي را عزل کرد، مي‌توان تأکيد آن حضرت بر عدالت کارگزار را استنباط کرد.

نوع رفتار اميرالمؤمنين علي(ع) با کارگزار خود نيز از نمونه‌هاي ديگر تأکيد عملي معصومين(ع) بر لزوم عدالت است. از جمله دستورات قابل توجه آن حضرت، فرمان به مالک اشتر به هنگام اعزام وي به مصر است كه از اوج عدالت‌خواهي آن حضرت در نصب کارگزار حکومت اسلامي حکايت دارد. برخوردهاي آن حضرت با برخي کارگزاران خطا کار ـ حتي با خطاهاي کوچک ـ نيز از نمونه‌هاي قابل ذکر در سيره حکومتي ايشان است که به عنوان نمونه، مي‌توان به نامه توبيخ‌آميز آن حضرت به عثمان بن حنيف، والي بصره، به خاطر شرکت در مجلس ميهماني يکي از اشراف بصره اشاره کرد. نمونه‌هاي متعدد ديگري در نامه‌هاي آن حضرت به چشم مي‌خورد که در آن‌ها يا کارگزار را دعوت به رفتار عادلانه کرده يا کارگزار ناصالح را توبيخ يا عزل کرده است.

وجود مبارك ولي عصر، ارواحنافداه، مَثَل اعلاي عدل و احسان در جوامع انساني هست. لذا يقيناً مشمول فيض خاص خدا است و آية لاينال عهدي الظالمين در حقّ او ثابت است. ـ چون آيه اشاره دارد به حضرت ابراهيم (س)، حضرت ابراهيم ازخدادرخواست كرد كه امامت را به ذريّة من هم عطا كن، حضرت حق فرمود، ذريّة تو، گروهي عادل هستند و برخي فاسق و آنان كه ظالم هستند، عهد امامت به ايشان نمي‌رسد و آنان كه اهل احسان و عدل هستند، امامت به ايشان مي‌رسد.
وجود مبارك ولي عصر، أرواحنافداه، نيز ذريّة ابراهيم خليل است و از سوي ديگر اهل عدل و احسان است، پس مشمول آيه و اطلاق آيه است و از نظر آيه آن حضرت به امامت الهي بار يافته است. مهم‌ترين كاري كه امام انجام مي‌دهد عدل است .
جامعه‌اي وحكومتي عادل مي‌شود كه قانون عدل داشته باشد، رهبرش عادل و امتش عدل‌خواه باشد. اگر قانون ، مجري قانون يا جامعه مشكلي داشت، حكومت عدل مستقر نمي‌شود. درحكومت اسلامي خاندان عصمت و طهارت، دو اصل محقّق بودند؛ يعني قانون الهي بر اساس عدل بود. زيرا، ظلم باطل است و در حريم قرآن راه ندارد: لايأتيه الباطل من بين يديه و لامن خلفه و لايظلم ربّك أحداً و… .
همچنين آنان عدل ممثّل هستند. پس هم قانون، قانون عدل است و هم رهبر، رهبر عادل. مشكل تنها از جامعه است.وظيفة ما به عنوان منتظران آن حضرت مشخص است. جامعه اگر عادل وعدل خواه نباشد، آن عدل مهدوي اجرا نخواهد شد.در زمان حكومت حضرت علي(ع) قانون عدل الهي و امام هم عادل بود، ولي امّت او عدل‌خواه نبودند. اگر حاكم، در حدّ حضرت علي(ع هم باشد، ولي مردم همراهي نكنند، حكومت عدل محقّق نخواهد شد.
حضرت فرمود: مشكل من قانون نيست، مشكل من شخص من نيست؛ مشكل من مردم من هستند. فرق من با همة مردم دنيا، در گذشته و حال و آينده، اين است كه آنان از حاكمان خود مي‌ترسيدند و من از مردم مي‌ترسم!خوف، اينجا در قبال شجاعت نيست؛ بلكه خوف در قبال ظلم آنان است: أصبحت الاُمم تخاف ظلم رعاتها و أصبحت أخاف ظلم رعيّتي! بنابراین منتظران اگرمی خواهند حضرت ظهور بكنند و عدل را گسترش بدهند ، بايد عدل طلب و تشنة عدل باشند.اگر كسي تشنة عدل نباشد ـ چون عنصر محوري امامت، عدل است ـ امام زمانش را نشناخته است.قرآن علما را در كنار عدل خدا نام مي‌برد. ومي فرمايد: شهدالله أنه لا إله إلاّ هو والملائكة و أولي العلم قائماً بالقسط.
نخستين وظيفة ما قيام به قسط است: شهدالله أنه لا اله الاّ هو و الملائكة و اولي العلم قائماً بالقسط.
يكي از كارهاي حضرت ولي عصر، ارواحنافداه، اين است كه جامعه را عاقل مي‌كند. حضرت، مردم را تشنة عدل مي‌كند. معجزه حضرت، در اين نيست كه عدالت را گسترش بدهد. اين شدني نيست. اگر مردم عاقل نباشند، عدل گسترده نخواهد شد. ائمه ديگر هم بودند، ولي كساني هم‌چون طلحه و زبير هم در كنارشان بودند. حضرت به‌گونه‌اي جامعه را به عنايت الهي احيا مي‌كند كه آنان تشنه عدل مي‌شوند و عادل مي‌گردند. ابتدا اين چنين نيست كه (يملأ الله به الارض قسطاً و عدلاً)، بلكه ابتدا (وضع يدهُ علي رؤوس الأنام و أكمل عقولهم) و … است. بعد، جهان پر از عدل و داد مي‌شود. آن وقت چنين جامعه‌اي زنده مي‌شود.
با زنده‌گان كار كردن، آسان است. حضرت امير فرمود: مشكل من اين است كه بامرده‌گان روبه‌رو هستم. تا يك گوشه‌اي را جمع مي‌كنم و رفو مي‌كنم، جاي ديگرش پاره مي‌شود. من چند نفر را اينجا جمع مي‌كنم كه مثل لباس كهنه، چند جاي آن رفو شده است و جاي سالمي ندارند.
مسئله اجرای عدالت در حکومت مهدی علیه السلام دارای درخشندگی خاصی است و بیشتر، حکومت امام زمان علیه السلام را به حکومت عدل می شناسند. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «لا إکراه فی الدین»، این نکته تربیتی است كه با زور امکان کار تربیتی نیست، بلکه بیشتر بازدارنده عمل است. لذا عدالت گستری هم با زور ممکن نخواهد بود بلکه باید عدالت پذیری ایجاد گردد تا عدالت گستری هم بوجود آید.
و عدالت پذیری نیز به این است که افراد عدالت را در مورد خویش بخواهند نه فقط درباره دیگران. زیرا اجرای عدالت برای دیگران کار لذتبخشی است ولی اگر اجرای عدالت حتی به ضرر شخص بود آنرا با دل و جان بپذیرد آنگاه زمینه ظهور عدالت فراهم خواهد شد.
بسیاری از مردم از اجرای عدالت برعلیه خویش ناراحتند که در تاریخ نیز سابقه آن موجود است. بعد از شروع خلافت حضرت علی علیه السلام، طلحه و زبیربه محضر علی علیه السلام رسیدند و درخواست پست و مقام نمودند. و توقع زیادی از علی علیه السلام داشتند ولی وقتی با اجرای عدالت مواجه شدند، ناراحت شده و جنگ جمل را بر علیه علی علیه السلام براه انداختند و در مقابل، افرادی بودند که اسطوره تاریخ شدند.
فردی از شیعیان علی علیه السلام سرقت نموده بود، حضرت دستش را قطع نمودند. بعضی شروع کردند به زخم زبان زدن. که این هم از علی و... ولی این شیعه جواب داد که دست مرا می دانید چه کسی قطع کرده استيعسوب الدین، قائدالغراءالمحجلین، امیرالمؤمنین. و من باز هم به علی علیه السلام افتخار می نمایم. اگر شیعیان به این درجه عدالت پذیری رسیدند ظهور هم اتفاق خواهد افتاد.
تحقق عدالت علاوه بر عنصر عدالت حاكم و عدالت كارگزار، به جامعه‌اي نيازمند است كه عدالت محور باشد قرآن كريم به عنوان يك كتاب جامع كه دربرگيرنده همه آنچه بشر بدان نياز دارد مي‌باشد، به اين امر اساسي توجه كرده، مي‌فرمايد: انّ الله يأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي‌القربي و ينهي عن الفحشاء و المنكر و البغي. (نحل،90)
فقدان جامعه عدالت‌محور، نقيصه اي است كه شيعة منتظر بايد در پي ايجاد آن باشد؛ چون عدالت مهدوي نيازمند چنين جامعه اي است و فرهنگ شيعه بر پايه همين تفكر برنامه‌ريزي شده است. بر پايه همين بينش است كه پيامبران الهي در مأموريت آسماني خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسانها بوده اند و ميخواستند مردم را طوري تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند، نه آن‌كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند.
اما آیا عدالت مقدمه ظهور است یا نتیجه ظهور؟ باید گفت؛ هردو به هم مربوط اند. ظهور زمانی اتفاق می افتد که مردم آمادگی و پذیرش عدالت را داشته باشند و وقتی زمینه آماده شد و ظهور اتفاق افتاد عدالت به معنای واقعی اتفاق خواهد افتاد.

پس از صلح امام حسن(ع)، ديگر زمينه‌اي براي حاکميت و خلافت امامان شيعه(ع) فراهم نشد تا زمينه نصب کارگزار حکومتي به‌وجود آيد؛ اما از عصر امام صادق(ع) به بعد، کارگزاراني با عنوان وکلاي ائمه(ع) به منظور ايجاد ارتباط ميان مراکز استقرار ائمه(ع) و مناطق شيعه‌نشين در نواحي دور و نزديک عالم اسلامي، تعيين و نصب شدند. تأکيد امامان(ع) بر عدالت اين کارگزاران نيز از نمونه‌هاي تاريخي است که از آن‌ها مي‌توان جايگاه عدالت در کارگزار حکومت ديني را تبيين کرد.
از آن‌جا که اين کارگزاران، نمايندگان ائمه (ع) در امور ديني و شرعي هم‌چون گردآوري وجوه شرعي، گرفتن نامه‌ها و سؤالات، تحويل آن‌ها به امام(ع) و بازگرداندن پاسخ آن‌ها بودند و نيز آنان مرجع شيعيان در مواقع حساس بوده و رفع حيرت نسبت به امر امامت و حل مسائل ديني و اجتماعي شيعيان از آنان انتظار مي‌رفته است، غالب دانشمندان عالم رجال، معتقد به وجود تلازم ميان وکالت امام و عدالت، يا دست‌كم وثاقت آن‌ها هستند.
درباره کارگزاران حضرت حجت (ع) پس از ظهور نيز اوصافي در روايات آمده که از عدالت و تقواي فوق العاده آنان از سويي و صلاحيت و لياقت و تلاش وصبر و استقامت آنان از سوي ديگر حکايت دارد. در روايت نقل شده توسط امام جواد (ع) از پيامبر اکرم (ص) خطاب به اُبيّ بن‌کعب، به اوصاف حضرت مهدي (ع) و اصحاب آن حضرت اشاره شده است. دربارة اصحاب آن حضرت تعبير كدادون مجدّون في طاعته ؛ کوشا و استوار در اطاعت آن حضرت نقل شده است.
امام سجاد(ع) نيز دربارة اصحاب و کارگزاران حضرت حجت(ع) چنين فرموده: هنگامي که قائم ما قيام کند، خداوند از دل‌هاي شيعيان ما دفع آفت کند و دل‌هايشان را چون پاره‌هاي آهن کند و قوت يک تن از آنان را هم‌چون قوت چهل مرد سازد و آنان حاکمان الهي بر روي زمين باشند.
امام صادق(ع) نيز در توصيف آنان فرمود:همانا يکي از آنان، قوت چهل مرد دارد و قلبش از پاره‌هاي آهن محکم‌تر است. اگر بر کوه‌هاي آهن عبور کنند، آن‌ها را (توانند از جاي کنند) و شمشيرها را رها نسازد جز با رضاي الهي .
بدين ترتيب، عدالت و تقوا را به صورت يک شرط و ويژگي الزامي و اجتناب‌ناپذير در کارگزاران معصومين(ع) و به ويژه حضرت مهدي(ع) مشاهده مي کنيم و اين شرط در کنار شرط شايستگي، کفايت و لياقت، کارگزاراني صالح پديد مي‌آورد که لازمة يک حکومت يا نهاد صالح است.
آيه 105 از سوره انبيا بشارت ميدهد كه به زودي زمين از شرك و گناه پاكيزه ميگردد و جامعه‌اي صالح و موحد در آن زندگي خواهند كرد.1
آيه 55 سوره نور نيز به اهل ايمان و عمل صالح مژده ميدهد كه به زودي جامعة صالحي مخصوص آنان ايجاد ميشود و زمين در اختيار آنان قرار ميگيرد. دين آن‌ها متمكن گشته، امنيت برقرار ميشود؛ امنيتي كه در ساية آن از شر كفار و منافقان در امان باشند و آزادانه خدا را عبادت كنند.2
در عصر مهدوي، با حكمفرمايي عدالت، زمين و زمان و طبيعت نيز عدالت پيشه كرده و با عمل به وظايف بايستة خويش، بشر را به حداكثر بهره‌مندي از خودشان خواهند رساند و ميوه‌ها و فايده‌هاي پنهان خود را براي بهينه‌ترين نوع استفاده به بشر تقديم خواهند كرد.
امام در اوج كمال علمي و معنوي، به امامت ميرسد و طبق حكم خالق، اطاعت از امر او بر ديگران وجوب مييابد؛ به طوري كه نه در حكم خدا تغييري ايجاد ميشود و نه در مشي امام. پس استدلال ميشود كه آن‌چه تحقق شهركمال‌يافتگان، صالحان و عدالت‌پيشگان را به تأخير مياندازد، ضعف در توان و تمايل پيروان است. 3
براساس اين استدلال، بلوغ و شعور پيروان، لازمة تحقق ظهور و قيام براي تحقق شهر عدل است؛ بلوغ و شعور لازم براي ادراك حقيقت عدالت و تمايل به قيام و پايمردي براي احياي آن! سيرة معصوم عليهم السلام همواره بر حمايت از عامه مردم تأكيد داشته، آنان را ستون دين ناميده و نقش آنان را در تحقق عيني حاكميت مورد توجه قرار داده است. رسول الله صلي الله عليه و آله فرمودند: هرگز پاكيزه نمي‌گردد امتي كه در ميان آن‌ها حق ناتوان بدون لكنت زبان، از توانمند بازستانده نشود.
1-امام زين‌العابدين، صحيفه سجاديه، ترجمه: محمد مهدي رضايي، قم، نشر جمال، 1382. 2-الواني، سيد مهدي، مديريت عمومي، تهران، نشر ني، 1374.
3-زيباكلام، فاطمه؛ سير انديشه فلسفي در غرب، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1378.

از پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه در پاسخ اين پرسش كه چه موقعي قائم شما قيام مي‌كند، فرمود: (زماني كه دنيا را هرج و مرج فرا گيرد.)1
پيامبر(ص) در روايت ديگري به شكل مفصل‌تري ناامني و بي‌عدالتي پيش از ظهور را چنين بيان فرموده‌ است:منا مهدي هذه الامه اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و اغار بعضهم علي بعض فلاكبير يرحم صغيراً و لاصغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك مهدينا التاسع من صلب الحسين يفتح حصون الضلاله و قلوباً غفلا يقوم في الدين في آخرالزمان
كما قمت به في اول الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً. 2
مهدي اين امت از ماست. هنگامي در دنيا هرج و مرج شده و فتنه‌ها آشكار شود و راه‌ ها مورد راهزني قرار گرفته و بعضي
از مردم به بعض ديگر تهاجم كنند و بزرگ به كوچك رحم نكند و كوچك‌تر احترام بزرگ‌تر را نگه ندارد، در چنين زماني مهدي ما كه نهمين امام از صلب حسين است؛ برج و باورهاي گمراهي و قلب‌هاي قفل شده را فتح مي‌كند و در آخرالزمان به‌خاطر دين قيام مي‌كند؛ همان‌طور كه من در اول زمان، بدين قيام مبادرت كردم. او زميني را كه از جور پر شده، از عدل و داد، پر و سرشار مي‌سازد.
امام حسين (ع) فرموده‌ است: به درستي كه براي قيام قائم ما ـ كه بر او درود باد ـ نشانه‌هايي است كه خداوند عزوجل آن‌ها را براي مؤمنان قرار داده است.
امام باقر عليه السلام :در دولت مهدي (عج) به همه مردم حكمت و علم بياموزند.(. بحارالانوار، ج 52، ص 352.3)
امام باقر عليه السلام :چون قائم ما قيام كند، دستش را بر سربندگان مي‌گذارد و عقول آن‌ها را متمركز ساخته واخلاقشان را به كمال ميرساند.3
امام علي عليه‌السلام :از ميان فرزندان او (آدم) پيامبراني برگزيد و پيمان وحي را از آنان گرفت، .... و پي در پي رسولان خود را به سوي آن‌ها فرستاد تا.... گنج‌هاي پنهاني عقلها را آشكار سازند.(.نهج البلاغه، خطبه1.4)
امام موسي كاظم عليه السلام :عدالت را اجرا نتواند كرد، مگر كسي كه آن را به بهترين وجه بشناسد.( حكيمي جامعه‌سازي قرآني، ص 167.كافي، ج 1، ص 542.6)
پيامبر اكرم (ص):اي علي بدان كه مردمي در آخرالزمان خواهند آمد كه داراي شگفت انگيزترين ايمانها و استوارترين يقينها هستند، مردمي كه پيامبر را نديده اند و حجت خدا نيز از نظر آن‌ها پنهان است، با اين حال، از راه نوشته و كتاب ايمان ميآورند.( بحار، ج 52، ص 125)
1-(سُئل عن النبي متي يقوم قائمكم، قال اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً)؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 36، قم، دارالكتب اسلاميه، [بي‌تا]، روايت 176، باب 41، ص 322. 2- همان، ج 52، روايت 154، باب 25، ص 266. 3 -(مسعود پورسيدآقايي، پيداي پنهان، ص 35 بحارالانوار، ج 52، ص336 و منتخب الاثر ص 482.2)
پيامبر اكرم (ص):مهدي از فرزندان من است، نامش، نام من و كنيه اش، كنيه من است، شبيه ترين مردم به من، از نظر خلق و صورت و سيرت است.(پيام امام زمان(عج) 1408، هـ.ق، ص 109.كمال الدين صدوق، )
پيامبر اكرم (ص):مهدي امت من، شبيه ترين مردم به من است، در شكل صورتش و سخنان و رفتارش.(پيام امام زمان ص109.كمال الدين صدوق، صص257 و 286.3) امام صادق (عليه‌السلام):چون قيام كند، به عدالت حكومت كند و در زمان او ستم ريشه كن و راهها امن مي‌گردد...(پيداي پنهان ص40.منتخب الاثر، ص 308.5)
پيامبر اكرم (ص):مهدي اين امت، از ما است، او از هيبت موسي و بهاء عيسي و قضاوت داوود و صبر ايوب برخورداراست.(پيام امام زمان 1408،ص 107.منتخب‌الاثر، 26.6)
امام صادق (ع):مهدي (ع)به كارگزاران خود در تمامي بلاد فرمان ميدهد كه شهرها را آباد سازند.(پيداي پنهان ص42.روزگار رهايي، ج 2، ص 65.7)
امام باقر (ع):زمين به وسيله مهدي آباد، خرم و سرسبز ميشود.(پيداي پنهان ص42.منتخب الاثر، ص157.8) امام باقر (ع):مهدي (عج)، اموال را ميان مردم چنان به تساوي تقسيم ميكند كه ديگر نيازمندي يافت نميشود تا به او زكات دهند.(پيداي پنهان ص 38.بحارالانوار، ج52، ص 390)

در چگونگي فهم وضعيت و نوع حكومت مهدوي، در عصر ظهور و شاخصه‌هاي آن مانند عدالت و امنيت، دو راه مي‌توان در پيش گرفت: راه نخست، تفحص در روايات دربارة عصر ظهور حضرت مهدي(عج) است و راه دوم مراجعه به سيرة نظري و عملي پيامبر(ص) و ديگر معصومين(ع) به‌ويژه امام علي(ع) روشن است كه معصومان(ع)، همه در سيره و سنت داراي يك شيوه‌اند.حكومت آرماني امام عصر(عج) در واقع، ادامة تلاش‌هاي اصلاح‌طلبانة امامان معصوم(ع) است كه به دليل فشار خودكامگان مسلّط و هواپرستي و گمراهي مردم ادامه نيافت. علي(ع)، عدالت را رمز بقا، استحكام و ترقي نظام سياسي و ضامن ثبات و امنيت واقعي و منافي خشونت به‌شمار مي‌آورد. امام(ع)، عدل را رستگاري و كرامت، برترين فضايل، بهترين خصلت، بالاترين موهبت الهي.1 فضيلت سلطان، سپر و نگهدارنده دولت‌ها، مايه اصلاح رعيت، باعث افزايش بركات، مايه حيات آدمي و حيات احكام ومأنوس خلايق ذكرمي‌نمايند. او حكومت را مشروط به عدالت گستري دانسته و نظام آمريت را مبتني بر عدل مي‌داند.
1- (العدل فوز و كرامة، الانصاف افضل الفضائل)، عبدالكريم بن محمد قزويني، بقا و زوال در كلمات سياسي اميرمؤمنان(ع)، به كوشش رسول جعفريان، قم، كتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي، 1371، ص 97. (العدل افضل سجية)، همان، ص 100؛ (الانصاف افضل الشيّم)، همان، ص 97؛ ((اسني المواهب العدل)). همان، ص 112.
از اين ديدگاه ملاك حكمراني و قويترين بنيان، عدل است؛ بنياني كه قوام عالم به آن مبتني است.1
مسئله مهم در سيره علي(ع) اين است كه ايشان هيچ وقت براي حفظ امنيت و نظام سياسي، از عدالت به نفع امنيت عقب ننشسته‌اند، بلكه بر عكس، رعايت عدالت را ضامن امنيت، حفظ نظام، مايه روشني چشم زمامداران و رسوخ محبت آنان در دل مردم مي‌دانند. امام(ع) در نامه به مالك اشتر مي‌فرمايد:از ديد امام(ع) رعايت عدالت از سوي رهبران وكارگزاران نظام اسلامي در سطوح مختلف نتايج مثبت فراواني را دارد. اين آثار براي شخص رهبران عبارت است :استقلال و توان، نافذ شدن حكم، ارزشمندي و بزرگ مقداري، بي‌نيازي از ياران و اطرافيان، موردستايش قرار گرفتن زمان حكمراني آن‌ها و بالارفتن شأن، عظمت و عزت ايشان. 2
امام علي(ع) معتقد است، هيچ چيزي مانند عدالت، دولت‌ها را محافظت نمي‌كند و عدل چنان سپر محكمي است كه رعايت آن موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سياسي مي‌گردد.
حضرت فاطمه(س) در خطبة فدك مي‌فرمايد:خداي سبحان، ايمان و اعتقاد به توحيد را براي پاكيزه نگه‌داشتن از آلودگي و شرك واجب كرد و عدالت را براي تأمين اطمينان و آرامش دل‌ها لازم نمود، اطاعت مردم از حكومت را ماية انتظام ملت قرار داد، و با امامت و رهبري، تفرقة آن‌ها را رفع كرد، و نيز عدالت در احكام را براي تأمين اُنس و همبستگي و پرهيز از اختلاف و تفرقه قرار داد.3
بشر در دوران حيات زميني خود، تا قيام قائم آل محمد(عج)، اسير پراكندگي، دشمني و جنگ خواهد بود. اين دوران كه مي‌توان آن را دوران پراكندگي، نابرابري و ناامني ناميد، با ختم شدن به ظهور مهدي موعود و طلوع خورشيد عدالت و
امنيت، فرجامي خوش خواهد يافت. بنا به آيه 55 سورة نور، پارسايان، به رهبري امام عصر(عج) خليفة خدا شوند و دين حاكم گردد. در اين صورت، بنا به وعده الهي، امنيت جاي ترس را مي‌گيرد و بندگان خدا به خشنودي و خوشبختي حقيقي دست خواهند يافت. اثر اين عدالت و امنيت فراگير، چنان است كه طبيعت نيز بر سر مهر خواهد آمد و با پيشه كردن عدالت، همة گنج‌هاي خود را براي انسان رو خواهد كرد. خود امام عصر(عج)، حضور خود را در عصر غيبت به خورشيد پشت ابر تشبيه مي‌نمايد،4
در روايتي ديگر مي‌فرمايد: به‌درستي‌كه من مايه امان اهل زمين هستم؛ هم‌چنان‌كه ستارگان ماية امنيت اهل آسمان‌ها هستند.5
بدين ترتيب، حضور امام عصر(عج)، چه به‌صورت غايب و چه به‌صورت ظاهر و در زمان قيام، مايه بارش فيض و نعمات الهي به سوي مردم است. طبيعي است كه در دوره حكومت مهدوي اين جريان به كمال خود خواهد رسيد و همة موانع
1- ميزان الحكمه، باب العدل، صص 78-90. 2- شرح غررالحكم، ج 5، ص 275؛ ، ص 193؛ ، ص 343؛ ، ص 396. 3-عبدالله جوادي آملي، اجراي عدالت، مهم‌ترين عامل بقاي نظام، 4-و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذ غيبها عن الابصار السّحاب، بحارالانوار، ج 52، ص 92
5- (واني امان لاهل الارض كما ان النجوم امان لاهل السماء)، همان، ج 78، روايت 1، باب 30، ص 380.
موجود بر سر اتصال فيض ميان خداوند و مردم ـ از طريق امام برطرف خواهد شد. البته آن هنگام،مردم اين واسطه خير و نعمت نامرئي را به صورت مرئي و آشكارا ديده و لمس خواهند كرد.
همة امامان شيعه در زمان خود چنين واسطة فيضي بوده‌اند، اما متأسفانه به‌دليل اختناق زمانه و سركوب خودكامگان چيره از يك سو و هواپرستي و گمراهي مردم از سوي ديگر، نتوانستند بشريت را به كمال و غايت تكامل الهي و انساني خويش رهنمون سازند. بنابراين مي‌توان گفت، ميان امام عصر(عج) و ديگر امامان معصوم(ع) در اين زمينه تفاوتي نيست، ولي به خواست خداوند، امام موعود كسي است كه رسالت پيامبر(ص) و طرح اصلاحي ديگر معصومان در اكمال دين و دستيابي به عدالت و امنيت و ديگر فضايل را به نتيجه نهايي مي‌رساند. رواياتي كه اثباتگر اين مدعا است بسيار فروانند.
امام زين‌العابدين(ع) مي‌فرمايد:ما امام مسلمانان و براهين الهي بر جهانيان و سرور مؤمنانيم. ما رهبر شريف‌ترين مسلمانان و... ماية اَمان ساكنان زمين هستيم؛ همان‌گونه كه ستارگان ماية امان و حفظ آسمان‌ها هستند. ما كساني هستيم كه خداوند به‌واسطه ما آسمان را از سقوط به روي زمين نگه داشته است و اين به اجازه خداوند بستگي دارد. خداوند توسط ما زمين را از اين‌كه اهلش را نابود كند، نگه داشته است و به‌واسطه ما باران مي‌فرستد و رحمت خويش را بر مردم مي‌گستراند و به‌واسطه ما بركات زمين خارج و ظاهر مي‌شود و اگر ما بر روي كره خاكي نبوديم، زمين اهل خود را فرو مي‌برد.
امامان پاك ما به دليل جو اختناق حاكم بر زمان خويش، آرمان‌هاي خود را در دوره قيام قائم(ع) جست‌وجو مي‌كردند؛ هم‌چنان‌كه امام علي(ع) دربارة عدالت‌گستري و ايمني عصر ظهور و سرشاري آن دوره از عدالت و امنيت ديگر بركت‌ها
مي‌فرمايند:ولو قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها و ذهبت من قلوب العباد و اصطلحت السبع والبهائم حتي تمشي المرأه بين العراق الي الشام لاتضع قدميها الا علي النبات و علي رأسها زينتها، ولايهيجها سبع و لاتخافه.اگر به تحقيق، قائم ما قيام كند، به واسطه ولايت و عدالت او، آسمان آن‌چنان كه بايد ببارد مي‌بارد و زمين نيز رستني‌هايش را بيرون مي‌دهد و كينه از دل‌هاي بندگان زدوده مي‌شود و ميان دد و دام آشتي برقرار مي‌شود؛ به گونه‌اي كه يك زن ميان عراق و شام
پياده خواهد رفت و آسيبي نخواهد ديد و هر جا قدم مي‌گذارد، همه سبزه و رستني است و بر روي سرش زينت‌هايش را گذارده و نه ددي او را آزار دهد و نه بترساند.
از پيامبر(ص) نقل شده است:مردي از اهل‌بيت من خروج خواهد نمود و به سنت من عمل مي‌كند و خداوند براي او از آسمان‌ بركاتش را فرو مي‌فرستد و زمين بركت‌هايش را خارج مي‌سازد. به‌واسطه وي، زمين همان‌گونه كه از ستم و جفاكاري پر شده، از برابري و داد سرشار مي‌شود...
اگر از عمر دنيا تنها يك شب باقي مانده باشد، خداوند آن شب را به اندازه‌اي طول خواهد داد، تا مردي از اهل‌بيت من به حكومت برسد... او زمين را از قسط و عدل پر مي‌كند همان‌گونه كه پيش از آن از ستم و جفاكاري پر شده بود. وي خواسته و مال را برابر پخش مي‌كند و خداوند در آن هنگام بي‌نيازي را در دل‌هاي اين امت قرار مي‌دهد.1
در حكومت جهاني حضرت مهدي، عدالت و امنيتي فراگير در همه جاي دنيا برقرار مي‌شود و تنها مسلمانان از اين فيض و رحمت خداوندي بهره‌مند نمي‌شوند، بلكه اين بهره‌مندي به همة ساكنان زمين مي‌رسد؛ زيرا در سراسر گيتي، گنج‌ها بيرون آورده خواهد شد و شهرها و روستاهاي شرك فتح مي‌شود.2
در چنين حكومتي، عدالت و امنيت و همة بهره‌هاي آسمان و زمين، بي‌تبعيض، نصيب همگان خواهد گرديد. هم‌چنان‌كه امام حسين(ع) در فراز مهمي مي‌فرمايد: ...اذا قام قائم، العدل وسع وسعه عدل البر و الفاجر.
هنگامي كه قائم قيام مي‌كند، عدل گسترده مي‌شود و اين گستردگي عدالت، نيكوكار و فاجر را در بر مي‌گيرد.3
بهرة حكومت جهاني و عدالت‌گستر و امنيت محور حضرت مهدي، نه تنها شامل مسلمانان و غيرمسلمانان و اقليت‌هاي گوناگون مي‌شود، بلكه حتي بدكاران آن‌ها را هم در بر مي‌گيرد. البته از روايات چنين بر مي‌آيد كه حسنات و جاذبة حضرت مهدي و نهضت عدالت‌گستر او باعث جهاني شدن دين اسلام و اصلاح بدكاران و روي‌آوري تمام مردم جهان به اسلام خواهد شد. يكي از شواهد اثبات اين مدعا روياتي است از امام صادق(ع). از ايشان درباره تفسير آية هشتاد و سوم
سوره آل عمران كه مي‌فرمايد: با آن‌كه هر كه در آسمان‌ها و زمين است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است .4
پرسش شده است. امام(ع) در پاسخ اظهار مي‌دارند كه اين آيه درباره زمان قيام قائم(ع) است كه در آن هنگام در كره خاكي، جايي باقي نمي‌ماند مگر آن‌كه در آن نداي شهادتين (لااله‌الا‌الله و محمد رسول‌الله) شنيده شود.5
از سويي, با توجه به اين‌كه در طول تاريخ، بسياري از بي‌‌عدالتي‌ها و خون‌ريزي‌ها و ناامني‌ها متوجه شيعيان بوده است، دوران امام قائم(ع)، عصر قدرت و ايمني و رفع بلا و مصايب از شيعيان است. توان دفاعي آنها بسيار بالا مي‌رود و حكومت زمين و سروري آن به ايشان خواهد رسيد. امام زين‌العابدين(ع) در اين باره فرموده است:اذا قام قائمنا اذهب الله عن شيعتنا العاهة، و جعل قلوبهم كزبر الحديد و جعل قوّة الرّجل منهم قوّة اربعين رجلاً و يكونون حكام الارض و سنامها.
هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند آفات و بيماري و بلايا را از شيعيان ما دور مي‌سازد و قلب‌هاي آنان را به مانند پاره‌هاي آهن مي‌گرداند و قوت و توان مردان ايشان را به اندازه چهل مرد افزون مي‌كند. در آن هنگام شيعيان حاكمان زمين و سروران آن خواهند گشت.6
1. نهج‌البلاغه، خطبه 138. 2 . قال رسول‌الله(ص): المهدي من ولدي... يستخرج الكنوز و يفتح المدائن الشرك))، همان، باب 18، ص 96. 3-بحارالانوار، ج 27، روايت 24، باب 4، ص 90. 4 -(وله اسلم من في السموات والارض طوعاً و كرهاً)، آل عمران/ 83 . 5 -(اذا قام القائم(ع) لايبقي أرض الاّ نودي فيها بشهادة ان لااله‌الا‌الله و أنّ محمداً رسول‌الله)؛ ميزان‌الحكمه، ج 1، روايت 1247، ص 294، (به‌نقل از تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 362). 6. ميزان‌الحكمه، ج 1، روايت 1240، ص 293. (به‌فعل از مشكوة الانوار، ص 80)

از نشانه‌ها و شاخصه‌هاي مهدوي كه موجب پديد آمدن امنيت، آرامش و ثبات سياسي، اجتماعي و اقتصادي مي‌گردد، تقسيم درست و برابر و مبتني بر استحقاقِ بيت‌المال و اموال مشترك عمومي است. هم‌چنان‌كه امام باقر(ع) مي‌فرمايد:وقتي قائم اهل بيت قيام كند، [بيت‌المال] را با مساوات تقسيم مي‌كند و نسبت به شهروندان عدل مي‌ورزد. پس هر كس او را اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده است و سركشي نسبت به او همانند سركشي و گناه نسبت به خدا است.1
قيام امام(ع) قيامي نظامي و متكي بر اجبار و سركوب نيست ونبايدامنيت و عدالتي كاذب كه در سايه شمشير برقرار شود.دانست قيامِ مصلحانة ياد شده، نهضتي ايماني، اسلامي و انساني براي رهانيدن همة بشر از زنجيرهاي نفساني و موانع و بندهاي بي‌شمار است. حركت اميدبخش و زنده كنندة حضرت، كه با پرچم ايمان و عدالت صورت مي‌پذيرد، در نهايت مشروعيت و رضايت عمومي صورت مي‌گيرد و با پذيرش همگاني همة ساكنان زمين و آسمان‌ و حتي حيوانات و جنبندگان عالم هستي تحقق مي‌يابد و همه با مباهات و خشنودي به آن تن مي‌دهند.
در اين ميان، فرقي ميان اديان ، نژادها، قوميت‌ها و هويت‌هاي گوناگون مردم نيست؛ چرا كه نهضت مهدوي، حركتي جهان‌گستر و عالم شمول براي نجات و رستگاري همة بشريت است. بديهي است عدالت گستري حضرت مهدي(ع)، خود زمينه‌هاي تقويت و پايندگي مشروعيت حكومت ايشان و جذب دل‌هاي بيش‌تر مردم را به دنبال خواهد داشت. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: … فيملأالارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً يرضي عنه ساكن السماء و ساكن الارض… 2....يملا الارض عدلاً كما ملئت جوراً يرضي بخلافته اهل السموات و اهل الارض والطير في الجو...3... پس زمين را از عدل و قسط پر مي‌كند؛ همان‌گونه كه از ستم و جفاكاري پر شده بود. هم ساكنان آسمان و هم ساكنان زمين از او خشنود هستند... .زمين را همان‌گونه كه از ستم پر شده بود، از عدل سرشار مي‌كند. اهل آسمان‌ها و اهل زمين و پرندگان آسمان به خلافت او رضايت مي‌دهند.
از ديگر ويژگي‌هاي عدالت مهدوي اين است كه ايشان اصحاب خود را با هدايت الهي و بر اساس لياقت و شايستگي، نه از يك نقطه خاص كه از كشورها و شهرها‌ي گوناگون بر مي‌گزينند. اين امر نشانگر آن است كه حركت امام(ع) مختص ناحيه يا كشور خاصي نيست، بلكه متعلق به همه جهانيان است تا آنان با آغوش باز و خشنودي اسلام را پذيرا باشند و دستورهاي آن را سرمشق زندگي رستگارانة خود قرار دهند.
1. (اذ قام قائم اهل البيت قسم بالسويه و عدل في الرعيه فمن اطاعه فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصي الله)، همان، ج 52، روايت 103، باب 27، ص 350؛ هم‌چنين ر.ك: همان، ج 51، روايت 15، ص 81. 2 . همان، ج 51، روايت 15، ص 81. 3. همان، باب 8، ص 91؛ همان، باب 17، ص 95
پيامبر گرامي اسلام فرموده است: مهدي يحكم بالعدل و يامر به يصدق الله عزوجل و يصدق الله في قوله يخرج من تهامة حين تظهر الدلائل والعلامات و له كنوز لاذهب و لافضه الا خيول مطهمه و رجال مسوّمة يجمع الله له من اقاصي البلاد علي عدة اهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً معه صحيفة مختومة فيها عدد اصحابه باسمائهم و بلدانهم و طبايعهم و حلاهم و كناهم كدادون مجدون في طاعته.1
مهدي به عدالت حكم نموده و به آن امر مي‌كند. خداوند عزوجل او را و كلامش را تصديق مي‌نمايد و هنگامي كه نشانه و علامت‌ها آشكار مي‌شوند، از مكه خروج مي‌نمايد. وي داراي گنج‌هايي از طلا و نقره نيست، بلكه گنج‌هاي او اسب‌هاي خوش اندم و نيكومنظر و مردان مشخص شده‌اي هستند كه خداوند آن‌ها را براي وي از دورترين بلادها جمع‌آوري كرده است كه تعدادشان به عدد اهل جنگ بدر، سيصدوسيزده نفر مرد است؛ و صحيفه‌اي همراه مهدي است كه در آن اصحاب وي با ذكر اسامي، كنيه‌ها، كشورها، محل سكونت و حتي نوع طبايعشان آمده است، اينان در راه اطاعت او كوشا بوده و رنج و سختي مي‌كشند.
علي(ع): العدل اساس به قوام العالم،عدل پايه و ستوني است كه هستي بدان پا برجا و استوار است. (بحار، ج 78 ، ص 83).
در انديشه علي(ع) حتي پايه هاي آباداني و عمران شهرها نيز منوط به اجراي عدالت است. ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛هيچ چيز مانند عدل، باعث آباداني شهرها نيست .(غرر الحكم، ص 407)
عدالت عامل بقاي دولتها و ضامن استمرار ملتهاست. به همين دليل، اميرالمؤمنين علي(ع) به دولت‌مردان چنين توصيه ميكند: اجعل العدل سيفك؛ (غرر الحكم، ص 407)
عدالت را شمشير كار خود قرار ده. اگر جامعه و ملتي خويش را با اين اصل هماهنگ سازد و حركت خود را در راستا و جهت عدالت قرار دهد، با كل هستي هماهنگ و هم‌آوا شده است و ماندگار و پايدار خواهد بود و هر كس بر خلاف جريان حركت كند، به ضرورت، آسيب‌پذير و نابود شدني است. در توجه اسلام به عدالت، همين بس كه قرآن مجيد رعايت عدالت را حتي نسبت به كافران لازم دانسته :لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم. (ممتحنه ، 8).
و اقامه قسط و عدل را از اهداف پيامبران بر شمرده است. لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط، (حديد، 25).
البته با توجه به اينكه هدف از خلقت، به رشد رساندن انسان در تمامي ابعاد است،انا سمعنا قرآناَ عجباَ يهدي الي الرشد، (جن، 1 و 2) نتيجه ميگيريم كه عدالت، هدف نهايي پيامبران نيست. عدالت از آن جهت كه زمينه‌ساز رشد و رستگاري
1 . همان، ج 52، ص 310، روايت 4، باب 27.
آدمي است، مورد توجه شريعت واقع شده است. از طرفي، قرآن نه تنها اقامه عدالت را در دستور كار همه پيامبران به طور عام قرار ميدهد كه به صورت خاص نيز آن را مأموريت مهم پيامبر ختمي مرتبت به شمار مي‌آورد: و امرت لاعدل بينكم،(شوري، 15), قل امر ربّي بالقسط(اعراف، 29) .
افزون بر اين، خطاب جامع و فراگير الهي در آيه نود سوره نحل( ان الله يأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي... ) فرماني عمومي در رعايت عدالت در تعاملات اجتماعي است كه اهميت و ارزش موضوع مورد بحث را پر رنگتر مينمايد. در ذيل همين آيه در تفسير صافي آمده است كه رسول خدا(ص) فرمود: ((بالعدل قامت السموات والارض)).
از اين‌ها مهمتر، آنچه نظر قرآن را در ارتباط با اهميت و ارزش عدالت شفاف ميسازد، تعبيري است كه در سوره آل عمران آيه هيجدهم (شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكة و اولو العلم قائما بالقسط.) آمده كه پروردگار هستي را اولين اقامه كننده عدل معرفي ميكند كه خودش و ملائكه و صاحبان دانش، گواه اين ماجرا هستند. از منظر قرآن، عدالت اصل و اساس مبدأ هستي بيان شده است. و تمت كلمة ربك صدقاً و عدلاً لا مبدل لكلماته، (انعام، 115).
و در نهايت، ميتوان گفت مسئله عدالت چنان اهميتي در انديشه قرآني دارد كه علاوه بر اين كه ترازوي خدا در امر آفرينش است. والسماء رفعها و وضع الميزان، (الرحمن، 7) اجرا كنندگان عدالت را در زمره كساني قرار داده كه محبوب پروردگارشان هستند: (ان الله يحب المقسطين). (ممتحنه، 8 )
استاد مطهري راجع به آن ميگويد:در قرآن از توحيد گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهاي فردي گرفته تا هدفهاي اجتماعي، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن همدوش توحيد، ركن معاد، هدف تشريع نبوت و فلسفه زعامت و امامت، معياركمال فرد و مقياس سلامت اجتماع است .
كتاب و سنت در بردارنده عادلانه ترين قوانين هستند و در صورت حاكم شدن بي‌كم و كاست آنها، جامعه طعم عدالت را خواهد چشيد. از اين رو، يكي از گامهاي اساسي موعود منتظر، احياي كتاب و سنت رسول خداست كه در طول زمان به فراموشي سپرده شده و يا قدرت اجراي آن فراهم نبوده و در نتيجه، جز پوسته‌اي از آنها باقي نمانده است. پيامبر خدا(ص) ميفرمايد: ((دوازدهمين فرزندم از ديده‌ها غايب شده و پنهان ميگردد، تا اين‌كه زماني براي امت پيامبر فرا رسد كه از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشش باقي نماند. در اين هنگام، خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قيام ميدهد و اسلام را با او آشكار و تجديد مي‌كند)). از طرفي، اهميت موضوع عدالت را در سرلوحه برنامه هاي امام موعود، از نخستين سخني كه حضرت در آغاز تولد به زبان آورده ميتوان به دست آورد.
در توصيف امام آمده است: اول العدل و اخره؛( امام موعود، آغاز عدل و پايان آن است.) منظور كمال دادگري آن حضرت است. كمتر حديثي درباره آن امام رسيده است كه از ذكر عدل تهي باشد...
(اعلموا ان الله يحيي الارض بعد موتها قد بيّنا لكم الآيات لعلكم تعقلون)؛ بدانيد خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده ميكند. ما آيات را براي شما بيان كرديم؛ شايد انديشه كنيد. (حديد، 17).
و اشرقت الارض بنور ربها . (زمر، 69)
امام صادق(ع) در تفسير اين آيه ميفرمايد: هنگامي كه قائم ما به‌ پاخيزد، زمين به واسطه نور پروردگار روشن ميشود و مردمان از نور خورشيد بي نياز ميشوند و تاريكيها رخت بر ميبندد. پيامبران و امامان باز ميگردند و عادلانه بين مردم داوري ميشود و به هيچ كس ظلمي روا نگردد.

ابزار عدالت در قرآن به شكلي كاملا روشن تبيين شده است. خداوند متعال در آية بيست و پنج سوره حديد از اين ابزار سخن مي‌گويد. حربه اوليه تمامي پيامبران براي ايجاد قسط و عدل را كار فرهنگي، يعني ايجاد بينات و روشنگري به شمار آورده، ميفرمايد: لقد ارسلنا رسلنا بالبينات. آن‌گاه با توجه به اهميت قانون عدل، از كتاب و ميزان سخن به ميان مي‌آورد: وانزلنا معهم الكتاب و الميزان و در مرحله سوم، از قدرت سلاح و نيروي نظامي با تعبير وانزلنا الحديد فيه بأس شديد ياد كرده است.
امام باقر(ع) با توجه به اهميت سه عنصر فوق براي ايجاد عدالت ميفرمايد: امامي كه قرآن، دانش و سلاح نزد اوست از ماست.1 در اين روايت، از اجراي عدالت بحث شده است؛ زيرا پيشوايي ميتواند به طور كامل قسط و عدل را در جامعه اجرا و جامعه را به سوي كمال رهبري كند كه سه نيروي: دانش، قانون و قدرت را داشته باشد. دانشي كه بتواند به وسيله آن فرهنگ سازي كند. قانوني كه عموم انسانها آن را نصب العين خود قرار دهند و قدرت و اسلحهاي كه معاندان و موانع رشد آدمي را از سر راه بردارد.

يكي از مهمترين ابزار ايجاد عدالت درنظام عدل مهدوي، روشنگري و زمينه‌سازي فرهنگي است. در مدينه فاضله مهدوي، رشد عقل و عقلانيت در سر لوحه كارهاي حضرت قرار دارد. در آن دوران، انديشه ها به اوج شكوفايي ميرسد. علوم و فنون تكامل مييابد و همراه آن، برتريهاي انساني و اخلاقي مراحل عالي خود را پيدا ميكند.
امام صادق(ع) ميفرمايد:دانش بيست و هفت بخش دارد كه بشر تا كنون دو بخش از آن را آموخته است. به هنگام قيام امام زمان(ع)، بيست و پنج باب ديگر بر آن افزوده ميشود و در ميان جامعه گسترش مييابد.2
1-طبسي، چشم اندازي به حكومت مهدي، ص 178 2-بحار، ج 52، ص 336
در نظام الهي مهدوي، آدمي به نهايت بلوغ خود ميرسد و انديشه و تفكر جامعه رنگي از نوع آرماني به خود ميگيرد.
امام باقر(ع:آن‌گاه كه قائم ما قيام كند، دست محبت و امامت بر سر بندگان نهد و پس از آن، خردها را بالنده مي‌سازد وخلق و خويها را به تمام و كمال ميرساند.
در نظام عدل مهدوي، با اجراي برنامه هاي تربيتي، عشق و علاقه مردم به فراگيري تعاليم قرآني به نهايت اوج خود ميرسد. امام علي(ع):گويا شيعيانم را ميبينم كه در مسجد كوفه گرد آمده اند و با برپايي چادرهايي، قرآن را همان گونه كه نازل شده، به مردم آموزش ميدهند.
در دوران ظهور، دلها به چنان وسعتي ميرسد كه پليديها در آن زنگاري پديد نمي آورد. امام علي(ع) ميفرمايد:در زمان ظهور و قيام قائم ما، دلهاي بندگان از كينه‌ها پاك گردد...
در اثر تلاش فرهنگي امام موعود، يكي از عوامل مهم عدل‌پذيري در جامعه ايجاد شده و بدين ترتيب، حرص و طمع از ميان ميرود و روح بي نيازي و استغنا بر فرهنگ آن روز حاكم ميشود. رسول خدا(ص) ميفرمايد:زماني كه حضرت مهدي(ع) قيام كند، خداوند غنا و بي نيازي را در دل بندگانش مي‌نهد، به گونه اي كه حضرت اعلام ميكند هر كس به مال و ثروت نياز دارد بيايد، ولي كسي پيشقدم نميشود.
پيامبر (ص)مي‌فرمايند: به (بالمهدي)... يخرج ذلّ الرق من اعناقكم..: به سبب مهدي... زنجيرهاي بردگي و اسارت از گردنهاي شما گسسته خواهد شد.
در جامعه اسلامي مهدوي، در زمينه تربيتي، بر تعاون ميان برادران ايماني تأكيد فوق‌العاده اي شده است. اسحاق ميگويد:خدمت امام صادق(ع) بودم كه آن حضرت از كمك و همكاري با برادران سخن به ميان آورد، آن‌گاه فرمود:هنگامي كه حضرت قائم(ع) ظهور كند، كمك كردن به برادران واجب ميشود و تقويت و تعاون نسبت به آنان لازم شمرده ميشود.
حضرت حتي در زمينه عبادي نيز عدالت را رعايت مي‌كند و در هنگام موسم حج، از مردم ميخواهد كه اعمال مستحبي را انجام ندهند تا راه براي انجام مناسك تمتع باز و از ازدحام جمعيت كاسته شود.
امام صادق(ع) ميفرمايد:اولين دستور عادلانه اي كه از قائم صادر ميشود اين است كه نمايندگان آن حضرت اعلام ميدارند كه طواف كنندگان مستحبي و كساني كه به استلام حجر الاسود مشغول‌اند، مطاف را براي حاجيان و ناسكين اعمال تمتع (حج واجب) خالي كنند.

در دوران ظهور، اصل عدالت در ريز و درشت مسائل اجرا ميشود و درشت ترين امور در چارچوب ميزان عدل و قانون مهدوي محدود ميگردد به گونه اي كه هيچ‌گونه ستمي به احدي روا نميگردد و اندك ظلمي صورت نميپذيرد، امام رضا(ع) مي‌فرمايد: …خدا به وسيله وي زمين را از هرگونه ستمي پاك مي‌گرداند... و آن‌گاه كه ظهور كند، قانون عادلانه را در بين مردم رواج ميدهد؛ در نتيجه، هيچ‌كس به كس ديگر ظلم روا نميدارد.
با شناخت قانون عدل و مشخص شدن حد و مرز و چارچوب عدل، همگان از اصول و فروع عدل در روابط اجتماعي و رفتار فردي آگاه ميگردند. زمامداران وظيفه خويش را به روشني مي‌شناسند و عموم مردم نيز رفتار خويش را تصحيح مي‌كنند و به اصول عدالت گردن مي‌نهند.
امام كاظم(ع) در باره اين فرموده خداوند كه: يحيي الارض بعد موتها؛ زمين را پس از مردن زنده ميكند.( روم، 24) فرمود:اين زنده كردن زمين با باران نيست؛ بلكه خداوند مرداني را بر ميانگيزد تا عدالت را زنده كنند. پس زمين در پرتو عدل زنده ميشود. بي‌ترديد، اجراي حد خدا در زمين مفيدتر از چهل روز بارندگي است.

امام باقر(ع) در حال قرائت اين آيه شريفه بودند: بعثنا عليكم عباداً لنا اولي بأس شديد (اسراء، 5) آن‌گاه فرمودند: منظور از بندگان ما كه سخت نيرومندند، قائم و اصحاب او هستند.
با ايجاد اين قدرت است كه امام(ع) تمامي منحرفان و فريبكاران را از سر راه بر مي‌دارد. امام كاظم(ع) مي‌فرمايد:... دوازدهمين ما، خدا هر مشكلي را برايش آسان مي‌گرداند... به وسيله او هر ستمگر جنگ طلبي را نابود مي‌كند و تمامي شيطانهاي رانده شده به دست او به هلاكت مي‌رسند.
به هر تقدير، دوران حاكميت آن امام موعود فرا ميرسد و طعم شيرين عدالت را به همه جهانيان مي چشاند. امام باقر(ع) ميفرمايد:پس از ظهور مهدي(عج) هيچ حقي از كسي بر عهده ديگري نمي ماند، مگر آن‌كه آن حضرت آن را ميستاند و به صاحب حق ميدهد.
حضرت رسول(ع) نيز ميفرمايد:حكومت مهدي(عج) به گونه اي است كه دو زن شبانه حركت كرده، مسافرت ميكنند و از بي عدالتي و ستم هراسي ندارند.
حضرت بقيه الله الاعظم(ع) را در تحقق دولت كريمه، ياراني مساعدت خواهند كرد که با قلت عده، جهان را زير لواي آن حضرت خواهند آورد و بستر تحقق حكومت واحد جهاني را مهيا خواهند ساخت .

آنچه بر پايه محكمي استوار نباشد، دوام نخواهد آورد؛ فرو خواهد ريخت و درهم خواهد شكست. بدون شك، آن‌گاه ميتوان از جامعه و حكومتي انتظار حركت به سوي عدالت را داشت كه امام و حاكم آن جامعه، خود در مسير عدالت باشد و در زندگي فردي و اجتماعي عدالت را پيشه خود سازد. از اين رو، مي بينيم قرآن با تكيه بر همين اصل، مأموريت اجراي عدالت را از رهبري آن خواستار مي‌شود: امرت لاعدل بينكم.( شوري، 15)
در همين راستا به او فرمان ميدهند كه اين مأموريت خود را هم به مردم اعلام كند: قل امر ربي بالقسط.( اعراف، 29)
پيشوا و رهبر مسلمانان بايد در بالاترين مرتبه تقوا و پرهيزكاري و از هر گونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد. خصوصا وقتي عدالت، زمينه ساز تقوا و هدايتگر و مقرب پرهيزكاري باشد كه: اعدلوا هو اقرب للتقوي. (مائده، 8)
البته اين مسئله مخصوص پيامبر(ص) نبوده؛ بلكه دستور كار همه رسولان الهي در زمينه سازي براي ايجاد قسط و عدل بوده است. لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط، (حديد، 25).
به خصوص آن‌جا كه داستان حكومت و رهبري يك ملت در ميان باشد. درست به همين جهت است كه داوود پيامبر(ع) با خطابي قاطع، مأمور اجراي عدالت در ميان مردم ميشود: يا داود انا جعلناك خليفة في الارض فاحكم بين الناس بالحق.
در واقع، پايداري حكومت منوط به عدل و دوري از ظلم است.امام موعود(ع) به عنوان رهبر معصومي كه تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، در بالاترين درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او كاملا بر عدالت منطبق است. توجه به مفاد بيعتي كه امام در آغاز قيام خود از يارانش ميگيرد، ما را به عمق سيره و روش مبتني بر عدالت آن حضرت رهنمون ميسازد:با او بيعت ميكنند كه هرگز دزدي نكنند، مسلماني را دشنام ندهند، خون كسي را به ناحق نريزند، به آبروي كسي لطمه نزنند، به خانه كسي هجوم نبرند... خوراكي از گندم و جو انبار نكنند، به كم قناعت كنند، طرفدار پاكي باشند، از پليدي گريزان باشند، به نيكي فرمان دهند،از زشتيها باز دارند، جامه هاي خشن بپوشند، خاك را متكاي خود سازند، در راه خدا و حق، جهاد كنند و ....
او نيز در حق خود تعهد ميكند كه از راه آنها برود، جامه اي مثل آن‌ها بپوشد، مركبي همانند مركب آنها سوار شود، آنچنان كه آن‌ها ميخواهند باشد، به كم راضي و قانع شود، زمين را به ياري خدا پر از عدالت كند چنان كه پر از ستم شده است؛ خدا را آنچنان كه شايسته است بپرستد، براي خود دربان و نگهبان اختيار نكند و…
افزون بر پيمان ياد شده، امام مهدي(ع) در نخستين سخنان خود پس از ظهور نكاتي را يادآور مي‌شوند كه به خوبي، راه و روش مبتني بر عدالت و پرهيزكاري آن حضرت را روشن ميسازد. متن اين سخنان به نقل از امام باقر(ع) چنين است: مهدي در هنگام نماز عشا در مكه ظهور ميكند، در حالي كه پرچم رسول خدا (ص ) و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراي نشانه ها و نور و بيان است. وقتي نماز عشا را به جا آورد، با صداي رسا و بلند خود ميفرمايد: اي مردم! خدا و روز واپسين را كه در پيشگاه او مي‌ايستيد، به ياد شما ميآورم. او حجت خود را برگزيد ... من شما را به خدا و رسولش و عمل به كتاب خدا و ترك باطل و احياي سنت او دعوت مي‌كنم...
عدالت مهدوي تا آن‌جا پيش ميرود و عميق ميگردد كه درون خانه ها، قانون عدل حاكم ميشود و روابط داخلي در چارچوب و معيار و ميزان عدالت شكل ميگيرد.

يكي از نيازهاي تمامي حركتهاي انقلابي براي برقراري عدالت در جامعه، تربيت مهره‌هاي كارآمد و مجريان و كارگزاران عادل است. فقدان چنين افرادي بسياري از حركت‌هاي عدالت خواهانه را با شكست مواجه ساخته است.
آيات 29 تا 34 سوره طه در قالب داستان حضرت موسي(ع) به اهميت ياران كارآمد و مهره هاي توانمند در كنار رهبري اشاره ميكند. موسي از خدا مي‌خواهد كه وزيري براي او از خانواده‌اش قرار دهد: واجعل لي وزيراً من اهلي؛ چون براي اجراي مأموريتش، پشتوانه محكمي مي‌خواست: اشدد به ازري؛ آن هم براي تعميم فرهنگ ذكر و تسبيح در جامعه: كي نسبحك كثيرا و نذكرك كثيراً. در آيه 35 سوره فرقان، به شكل واضحتري به اين مهم پرداخته شده است: لقد آتينا موسي الكتاب و جعلنا معه هارون وزيراً كه خدا براي انجام مأموريت فرهنگي، دو قدرت به موسي عطا مي‌كند: يكي كتاب (يعني آيين زندگي) و ديگري پشتوانه محكمي چون هارون وزير. و در پي فراهم شدن اين دو عنصر، حالا نوبت اجراي مأموريت است: فاذهبا الي القوم الذين كذبوا بآياتنا،(پس برويد به سمت گروهي كه نشانه‌هاي ما را تكذيب كردند). درخواست حضرت عيسي(ع) از حواريون براي ياري‌اش در مسير خدا نيز مؤيد مطلب است: فلما احس عيسي منهم الكفر قال من انصاري الي الله قال الحواريون نحن انصارالله، (آل عمران، 52).
امام مهدي(ع) نيز به اهميت اين امر به خوبي واقف است. او مي‌خواهد آرماني‌ترين نظام عادلانه را در جهان ايجاد كند. پس بايد ريشه‌ها را محكم كند و به مهره سازي رو آورد؛ چون هر قدر آرمان مكتبي بالاتر باشد، به مهره هاي نيرومندتري نياز دارد. دوران غيبت بهترين فرصت براي دست يافتن به چنين ياراني است. پيش بيني قرآن و روايات، چنين تربيتي را بشارت ميدهد.
امام باقر(ع) در تفسير آيه شريفه: الذين ان مكنّاهم في الارض اقاموا الصلوة... (حج، 41) آنان كه وقتي در زمين حاكميتشان بخشيم، نماز بپا مي‌دارند... مي‌فرمايد: اين آيه در شأن مهدي و يارانش نازل شده است. خداوند به وسيله آنان، دين خود را آشكار مي‌كند و حاكم مي‌گرداند، به گونه‌اي كه اثري از ستم و بدعت ديده ‌نشود.
در حكومت امام مهدي(ع)، نظام حكومتي به شيوه اي شكل گرفته كه امكان ظلم و بي‌عدالتي وجود ندارد. امام علي(ع) در اين مورد ميفرمايد:قائم ما قاضيان زشتكار را كنار ميگذارد و دست سازشكاران را از سرتان كوتاه ميكند و حكمرانان ستم پيشه را عزل مينمايد و زمين را از هر نادرست و خائني پاك ميسازد و به عدل رفتار ميكند.
در مورد ويژگي كارگزاران قائم(ع)، در روايتي از امام صادق(ع) چنين ميخوانيم:... نشان سجده بر پيشاني آن‌ها نقش بسته است. آن‌ها شيران روز و زاهدان شب‌اند. دل‌هايشان مانند پارههاي آهن است و هر كدام از آن‌ها توان چهل مرد را داراست.
و در روايت ديگري داريم:حضرت مهدي، يارانش را در همه شهرها پراكنده ميسازد و به آن‌ها دستور ميدهد كه عدل و احسان را شيوه خود سازند و آن‌ها را فرمانروايان كشورهاي جهان گرداند و به آن‌ها فرمان ميدهد كه شهرها را آباد سازند.
طبيعي است در حكومتي كه امام مهدي(ع) رهبري آن را به عهده دارد، كارگزاران و مسؤولان حكومت نيز بايد از بزرگان و نيكان امت باشند. از اين رو، ميبينيم در روايت، تركيب دولت مهدي را از پيامبران و جانشينان آنان، تقوا پيشگان و صالحان روزگار و امتهاي پيشين و از سران و بزرگان اصحاب پيامبر(ص) بيان ميكند كه نام برخي از آنان بدين گونه است: حضرت عيسي(ع) ، هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي(ع)، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسي، ابودجانه انصاري، مالك اشتر نخعي و قبيله همدان. در برخي روايات، نام مقداد نيز آمده است.
از حضرت عيسي(ع) در روايات با واژه‏هاي گوناگوني مانند وزير، جانشين، فرمانده و مسؤول در حكومت ياد شده است: «عيسي(ع) به حضرت مهدي(عج) مي‏گويد: همانا من به عنوان وزير فرستاده شده‏ام؛ نه‏امير و فرمانروا.» ، «حضرت عيسي(ع) وزير حضرت قائم و پرده دار و جانشين آن حضرت است.» ، «... آن‏گاه عيسي فرود مي‏آيد و مسؤول دريافت اموال حضرت قائم(عج) مي‏شود و اصحاب كهف نيز در پشت سر او خواهند بود.» امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «هنگامي كه حضرت قائم آل محمد(ص) قيام كند، هفده تن را از پشت كعبه زنده مي‏گرداند كه عبارتند از: پنج تن از قوم موسي(ع)؛ آنان كه به حق قضاوت كرده وبا عدالت رفتار مي‏كنند، هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع وصي موسي، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسي، ابادجانه انصاري و مالك اشتر».
ابن عباس مي‏گويد:« اصحاب كهف، ياران مهدي هستند. » در رأس وزيران حكومت مهدي(عج)، حضرت عيسي(ع) قرار دارد كه يكي از پيامبران اولواالعزم است. هم‏چنين از جمله مسؤولان برجسته حكومتي او سلمان فارسي، مقداد، ابودجانه و مالك اشتر مي‏باشند كه شايستگي سرپرستي كارها را در روزگار پيامبر(ص) و اميرمؤمنان(ع) داشته‏اند و قبيله همدان كه برگ‏هاي درخشاني را در تاريخ اسلام و در روزگار حكومت علي بن ابي‏طالب(ع) به خود اختصاص داده‏اند، از مسؤولان اين حكومتند. (ر.ک:چشم اندازي به حکومت مهدي (عج) ، نجم الدين طبسي قم: بوستان ک کتاب 1373 )

حكومت عدل موعود، از ميان مردم برخاسته است و مسئولانش پاسخ‌گوي امتي حكيم و دانشمندند كه امامي عادل و عالم را به پيشوايي خود انتظار كشيده اند.
امتي كه جز براي احقاق حق و تحقق عدل سؤال نميكند و دائماً امام خود را در امر اصلاح تركيب حكمرانان ياري ميدهد؛ امتي شايسته حيات در شهر عدل، شهر صالحان و شهر خردمندان. در چنين جامعه اي است كه رجوع به آراي عمومي معني پيدا ميكند؛ زيرا مردم به اندازه‌اي از بلوغ و بينش اجتماعي ميرسند كه بدون اثرپذيري از تبليغات برتر احزاب مزورتر، آراي خود را با مصالح خود تطبيق ميدهند.
تداول امر به معروف و نهي از منكر، به طور آگاهانه، اشتباه‌هاي جامعه را اصلاح مي‌نمايد و موجب آن ميشود كه هيچ‌گاه كليت جامعه در خطا متوقف نشود. بنابراين مي‌توان انتظار داشت كه آراي عامه مردم در شهر عدل كاملاً با راي امام و رهبر خردمند و دورانديش آنان منطبق باشد. نخبگان و اشراف چنين جامعه اي نه با ثروت و قدرت و شهرت بيش‌تر، كه با دانش و حكمت و اخلاص بيش‌تر شناسايي ميشوند و مردم با اقتدا به آن‌ها، به سرچشمه هاي حكمت و آگاهي دست مي يابند.

عدالت مهمترين نياز بشر و بزرگ‌ترين گمشده او است و راه تحقق عدالت آن است كه اركان ظلم و ستم از قلمرو حاكم و قانون دور شود. يكي از محورهاي مهم و اساسي در اين راه، پالايش نظام قضايي از ظلم و بيداد است. قاضي عادل، سيستم قضايي عدالت‌مدار و قانون عدل، تضمين كننده عدالت است.
به همين خاطرقرآن به هر سه محور توجه ويژه اي مبذول داشته و با يادآوريهاي مكرر خود به رهبران ديني، آنان را به داوري عادلانه دعوت كرده است: واذا حكمتم بين الناس أن تحكموا بالعدل:چون ميان مردم داوري كنيد، به عدالت داوري كنيد.( نساء، 58)
قرآن در زمينه قانون عدل نيز آن‌گاه كه از اهداف رسالت سخن ميگويد، همراهي كتاب و ميزان را به عنوان قانون عدل و رمز برپايي قسط و عدل معرفي ميفرمايد: لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط. (حديد، 25).
در نهايت، از رسولان خود به عنوان حاكماني كه بر مدار عدل قضاوت ميكنند نام برده، چنين ميفرمايد: فاذا جاء رسولهم قضي بينهم بالقسط وهم لايظلمون.( يونس، 47)
بدين ترتيب، قرآن كريم برپايه عدل در حوزه قانون و شخص قاضي، ظلم و ستم را از حوزه نظام قضايي دور ساخته است.حساسيت قرآن در ايجاد نظام قضايي عدل‌محور به حدي است كه به كوچكترين مسئله اي كه منجر به برقراري عدالت در امر قضاوت شود توجه مي‌كند. حتي براي شهادت و گواهي، شرايطي وضع كرده و تنها گواهي صاحبان عدل را ميپذيرد:واشهدوا ذوي عدل منكم.( طلاق، 2)
و بر همين اساس، مؤمنان را به گواهي و شهادت عادلانه دعوت ميكند: يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين لله شهداء بالقسط(مائدة، 8 )
در دوران امام مهدي قضات ستمگر از كار معزول و رشوه‌گيران و سياسي‌كاران از دستگاه قضايي حضرت بركنار ميشوند: ..لينزعن عنكم قضاة السوء و ليقبضن منكم المراضين.... (بحار ، ج 51، ص 120)
در عصر حضرت براي سرپرستي امر قضا از افرادي استفاده مي‌شود كه علاوه بر تسلط كامل بر مباني فقهي و امور قضايي، عدالت‌گستر نيز باشند.
امام باقر(ع) در همين زمينه ميفرمايد: در روزگار مهدي(ع) به اندازه اي به شما حكمت و فهم داده خواهد شد كه يك زن در خانه اش، بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) قضاوت ميكند . (بحار، ج52، ص352)

داورى ائمه معصومين (ع)در ميان كليميان با توراتشان، ودر ميان مسيحيان با انجيلشان است واين به معناى به رسميت شناختن يهوديت ومسيحيت پس از آمدن اسلام نيست، بلكه از نظر اسلام، دين انحصار به اسلام دارد وهركس با آيينى جز اسلام به خداوند تقرب كند از او پذيرفته نخواهد شد، لكن حضرت مهدى (ع) براى اتمام حجت ورفع عذر، باپيروان همه اديان، باكتاب هاى آسمانى خودشان بحث و محاجه مى كند و نويدهاى موجود دركتاب هاى هر آيينى راكه از آمدن آن مصلح جهانى خبر داده اند به آن ها ياد آورى مى كند. هركس ايمان بياورد از او مى گذرد وهركس پس از شناخت حق واثبات حقيقت بركفر والحاد خود اصرار بورزد، به سزاى خود مى رسد.
امام باقر(ع) مى فرمايند: چون قائم ما قيام كند در ميان اهل تورات با تورات، در ميان اهل انجيل با انجيل، در ميان اهل زبور با زبور و در ميان اهل قرآن با قرآن داورى مى كند. ثروت هاى روى زمين وگنج هاى درون آن از تمام نقاط جهان به سوى اوگرد مى آيد.1
امام صادق (ع) مى فرمايند: چون قائم آل محمد(ع) فرمانروا شود، در ميان مردم به حكم حضرت داود(ع) داورى مى كند ونيازى به شاهد وگواه نخواهد داشت.در هر موردى، خداوند حكم واقعى را به او الهام مى كند واو بر اساس علم خود قضاوت مى نمايد. 2
حكم داودى اين گونه است كه داور به علم خود داورى كند و مطالبه شاهد نكند و هنگامى كه به داور از طرف خداوند چنين علم قطعى داده شود و مصونيت او از لغزش، از طرف خداوند بيمه شود، هيچ مانعى ندارد وجاى شگفت نيست زيرا امام باقر(ع) فرمايند: خداى تبارك وتعالى برترو والاتر از آن است كه اطاعت بنده اى را بر همگان واجب كند، ولى چيزى
1- بحار الانوار ج 1 5 ص 29 غيبة نعمانى ص 124. 2- ارشاد مفيد ص 344 بحار الانوار ج 052 ص 9 1 3 و 339.
از دانش هاى زمين وآسمان ها را از او پوشيده بدارد.1
در عصر ظهور، همه مردم از امنيت و عدالت فراگيري برخوردار خواهند بود و عدالت در بيش‌ترين حد و به صورت كامل و تمام اجرا مي‌شود. در قضاوت‌ها و محاكم، ‌ديگر امكان هيچ خطا و اشتباهي پيش نخواهد آمد. زيرا امام(ع) خود ميان مردم زندگي مي‌كند و بر آن‌ها حكومت و قضاوت خواهد كرد. حكومت و قضاوت متكي به الهام الهي و بر همين مبنا متكي بر علم امام است. بدين ترتيب امام(ع) از مردم درخواست بينه و شاهد نمي‌كند و به مانند داوود و سليمان حكم واحدي مي‌نمايد.2 بر همين مبنا، عدالت و اداي حقوق به صاحبان آن به شكل قطعي صورت پذيرفته و كاملاً و بدون هيچ شبه و خطايي انجام مي‌گردد.

از ويژگي هاي منحصر به فرد دوران حكومت هاي مهدي(عج) كه در احاديث و روايات معصومين(ع) فراوان ذكر شده و مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است، استقرار عدالت اجتماعي درتمام زواياي زندگي جامعه بشري از جمله عدالت در تقسيم بيت المال و توزيع ثروت هاي ملي و مردمي؛ مي باشد. تعبير «يملأالارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً» تعبير آشنايي است كه ازطرق مختلف، در ده ها حديث كه دوران طلايي و زندگي ساز عصر ظهور را ترسيم مي كنند؛ آمده است. در پرتو اصل محبوب عدالت اجتماعي است كه نابساماني هاي سياسي، ستم اجتماعي و ظلم اقتصادي كه زائيده نظام ظالمانه تبعيض، ستم و بي عدالتي است، سامان مي يابد.طبق حديث شريفي از امام صادق(ع) لطافت و نسيم زندگي ساز عدالت اجتماعي در عصر ظهور، تا اقصي نقاط جهان و زواياي ناپيداي منازل و خانه هاي مردم نفوذ كرده، مأمن و مسكن آنان را گرما وحرارت ويژه اي خواهد بخشيد.» بحارالانوار، ج52،ص.362
حضرت با توزيع عادلانه بيت المال و درآمدها و نظارت دقيق به دستگاه هاي اجرايي و اقتصادي حكومت، زمينه لازم، براي رفاه و آسايش همگاني را فراهم خواهندكرد. به گونه اي كه ساكنان آسمان ها و زمين، از شرايط به وجود آمده، راضي و خشنود خواهندشد.ابوسعيد خدري مي گويد: «پيامبر(ص) فرمود: به مهدي بشارت تان مي دهم. او به هنگام اختلاف مردمان، ازميان امت من ظهور خواهدكرد و ساكنان آسمان ها و زمين از او خشنود خواهندشد. او مال را درست درست تقسيم مي كند. مردي پرسيد: درست درست چيست؟ فرمود: ميان همه به صورت مساوي» .صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، چاپ دوم، انتشارات حضرت معصومه(ع) ص.197
درحديث ديگري مي خوانم كه: مهدي(عج) ميان مردم، در تقسيم اموال، به مساوات رفتار مي كند به طوري كه ديگر نيازمند و محتاجي يافت نمي شود. » بحارالانوار، ج51، ص. 88
1-اصول كافى ج ا ص 262. 2- قال اباعبدالله (ع): (اذا قام قائم آل محمد عليه و عليهم السلام، حكم بين الناس بحكم داود لايحتاج الي بينة يلهمه الله تعالي فيحكم بعلمه) ؛ بحارالانوار، ج 14، روايت 23، باب 1، ص 14.
از مجموع آيات و روايات درخصوص عصر ظهور به اين باور و استنباط مي رسيم كه با حاكميت نظام عدالت گستر آن حضرت و نزول بركات آسمان ها و زمين و نظارت دقيقت بر امور اقتصادي، معضل بزرگ فقر و محروميت كه موثرترين عامل در بروز ناهنجاري اجتماعي، به حساب مي آيد، از جامعه بشري برچيده خواهدشد. و با ايجاد رفاه و آسايش موعود، پديده هاي دزدي، تجاوز، بي عفتي، رشوه و اختلاس كه مولود ناميمون فقر و تهيدستي است، ازبين رفته، ترس، نگراني، اضطراب و ناامني، جايش را به محيط صلح، صفا صميميت و امنيت خواهدداد.

عدالت و امنيت از برترين و مقدم‌ترين نعمت‌ها و دستاوردهايي است كه توسط امام مهدی(ع) در همه نقاط جهان وبه همه مردم هديه خواهد شد آسمان‌ها و زمين نيز با پيشه‌كردن عدالت، همة بهره‌ها و نعمت‌هاي خود را براي استفاده بشر، تقديم مي‌نمايند و ترس و هراس و ناامني و بي‌عدالتي جاي خود را به آرامش و قسط و عدل خواهد داست.
امنيت در زمان ظهور حضرت مهدي، امنيتي غالب بر عدالت و در ساية شمشير، سركوب و خودكامگي و اجبار نيست، بلكه بر رويكرد و مشي الهي و انساني استوار است و از مشروعيت، مقبوليت و حقانيتي مبتني بر رضايت و پذيرش كامل مردم سود مي‌برد. همين امر به جذب بيش‌تر قلب‌هاي مردم به سوي امام عصر و نهضت جهانی ايشان خواهد انجاميد و حتي بدكاران نيز راه خوبي و رستگاري در پيش خواهند گرفت.
درعدالت مهدوي ملاك گزينش كارگزاران ومجریان، نژاد پرستي و قبيله‌گرايي نیست. برعكس، در گزينش آن‌ها، اصلح بودن، شايستگي و كارداني لحاظ می شود. هم‌چنان‌كه امام(عج) در انتخاب اصحاب سيصدوسيزده‌گانة خود، اين ویژگیها را در نظر گرفته و آن‌ها را از كشورها و شهرهاي مختلف و با هدايت الهي انتخاب مي‌نمايد. حضرت(ع) با رعايت مساوات و استحقاق‌هاي افراد بشر، خيرات مشترك را ميان مردم توزيع نموده و با حكميّت و قضاوت بر مبناي الهام و علم الهي خويش، زمينة هرگونه حكومت و داوري ناعادلانه را از بين مي‌برد.
1-مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 18 (جلد سوم از بخش سيره معصومين عليهم السلام)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ 1378.
2- نقيپورفر، وليالله، بررسي شخصيت اهل بيت در قرآن (به روش قرآن به قرآن)، تهران، مركز آموزش مديريت دولتي، 1377.
3- حكيمي، محمدرضا، جامعه سازي قرآني، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1378.
4- مفاتيح الجنان.
5-قرآن كريم،
6- نهج البلاغه، ترجمه امامي و آشتياني،
7- فاطمه زيباكلام، سرگذشت سوفسطائيان و شكاكان؛
8—الواني و شريف زاده، فرآيند خط مشي گذاري عمومي،
9-صحيفه سجاديه، ترجمه رضايي،
10- غرر الحكم،
11- تفسير نور الثقلين،
12- كاظمي، عدالت در انديشه سياسي اسلام،
13-قندوزي، ينابيع المودة،.
14-تفسير صافي، نشر اعلمي، بيروت،
15- تفسير مجمع البيان،
16-تفسير عياشي،
17-المفردات في غريب القرآن، المكتبة المرتضوي، تهران
18-سجادي، فرهنگ علوم فلسفي و كلامي
19-علي صفائي حائري، از معرفت ديني تا حكومت ديني،
20- جمشيدي، نظريه عدالت،
21-معجم احاديث الامام المهدي
22-وقت ظهور نزدیک است ,غلامعلی صفایی بوشهری
23-دخيل، الامام المهدي،
24-ابن طاووس، الملاحم و الفتن،
25-معجم رجال الحديث،
26-حکومت جهانی حضرت مهدی عج ,آیت ال ....مکارم شیرازی
27- طبسي، چشم اندازي به حكومت مهدي،
28- نعماني، الغيبة،
29- نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، مؤسسه انتشارات حضور، زمستان 1381،
30-محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 36، قم، دارالكتب اسلاميه،
31-ابونصر محمد فارابي، انديشه‌هاي اهل مدينه فاضله، شرح و ترجمه سيد جعفر سجادي، تهران، طهوري، چ دوم، 1361،
13 . ر.ك: ابونصر محمدفارابي، فصول المدني، تحقق: م.دنلوپ، كمبريج، 1961
33- خواجه نصيرالدين طوسي، اخلاق ناصري، تصحيح مجتبي مينويي و عليرضا حيدري، تهران، خوارزمي، چ پنجم، 1373،
34-نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح سيد علينقي فيض الاسلام، تهران، بي‌تا، 1392 هـ.ق،1351 هـ.ش
35- نهج‌البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 235، ص 171.
36-محمود روحاني، المعجم الاحصايي لالفاظ القرآن الكريم، (فرهنگ آماري كلمات قرآن كريم)، المجلد الاول، مشهد، آستان قدس رضوي، 1368 ش،
37- سيد محمدحسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج 15، ترجمه سيد محمدباقر همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چ پنجم، 1374،
38- علامه طباطبايي، ترجمه الميزان، ج 20
39- ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 10،
41 . بحارالانوار، ج 78، حكمت 1، ص 171.
42 . ابومحمدابن شعبه الحراني، تحف‌العقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1363ش، 1404ق
43 . عبدالواحد تميمي آمدي، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج 4، تصحيح ميرجلال الدين حسيني ارموي، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1360 ش، ص 100.
44- عبدالكريم بن محمد قزويني، بقا و زوال در كلمات سياسي اميرمؤمنان(ع)، به كوشش رسول جعفريان، قم،
45- عبدالله جوادي آملي، ((اجراي عدالت، مهم‌ترين عامل بقاي نظام))، روزنامه جمهوري اسلامي، شماره‌هاي 3082، 23 دي‌
منبع : کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت



تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله